۹.۰۷.۱۳۸۸

پارک پائیز

یک ظهر گرم پائیز
رفتیم به پارک جنگلی

حالا چقدر کاج آنجا بود
و یه عالمه میوه های گرد خط خطی

من همه رو یه جا جمع کردم
خسته شدم بس که از جوبا بالا و پائین رفتم

یکی از کاجا خیلی شاداب بود
خوش رنگ بود و بزرگ

چند بار می خواست گم بشه
اما زود پیداش کردم

آوردمش به خونه
مامان دستهای من و کاج رو شست

بابا بهش روغن پاشید
حالا یه توپ تازه دارم

هیچ نظری موجود نیست: